شاید اگر در اینترنت جستجو کنید مطالب مثبتی در مورد دکتر رامین پیدا نکنید، اصولاً ایشان خیلی شناخته شده نیستند به همین دلیل بهر کسی هر چیزی که دلش خواسته گفته. همراه این وبلاگ عکسی از ایشان منتشره در سایت فردانیوز قرار می دهم.

مدتی پیش قسمت شد در راه برگشت از اهواز با آقای دکتر رامین همسفر شوم، متأسفانه به دلیل سوء مدیریت 4 پروازهمزمان شده بودند، کلافگی نیروهای امنینی سپاه که به دلیل ازدحام در بازرسی بارها دچار مشکل شده بودند از یک طرف و عصبانیت مردمی که هواپیماشان منتظر مانده بود از طرف دیگر جو فرودگاه را نا آرام کرده بود به حدی که مردم چند بار با مسئولین گیت سپاه درگیری لفظی شدید پیدا کردند، هر دو گروه حق داشتند امنیت پرواز یک مسئله بود، به موقع رسیدن هواپیما به مقصد یک مسئله دیگر، 3 نفر بودیم که با اینکه کانتر هواپیمایی بسته شده بود، مجبورمان کردند بارهایمان را به بار بسپاریم، بنده به خاطر لنزهای دوربینم ( که بعداً با کلی التماس اجازه دادند با خودم به هواپیما ببرم)، مدیر عامل شرکت پتروشیمی الغدیر به خاطر تیرکمان چوبی اسباب بازی که از همان فرودگاه خریده بود و دکتر محمد علی رامین که خدم و حشمی هم نداشت به خاطر چند کیلویی عسل با موم که قابل بازرسی نبودند. جالب اینجاست که نه بچه های سپاه نه مردم ایشان را نمی شناختند، خود دکتر هم کلمه ای به زبان نیاورد که مقام و منصبش چیست، من هم وقتی شرایط را اینطور دیدم برای اینکه از ارزش رفتار دکتر چیزی کم نشود حرفی نزدم، به تهران که رسیدیم وقتی منتظر بارهایمان بودیم دیدم دکتر در فکر است، مسئله را جویا شدم، با همان متانت همیشگی پاسخ دادند: من در این بین از همه بیشتر نگران زحمت زنبورها هستم که از بین نرود و الا 4 کیلو عسل که ارزش مادی زیادی ندارد.
بعدها وقتی دکتر را در نمایشگاه مطبوعات دیدم، در مورد زحمت زنبورها که خبر گرفتم ایشان خندیدند و گفتند، خدارو شکر به سلامت رسید.
____________________________________
گاهی که یاد آیه 61 از سوره نحل می افتم احساس ترس می کنم.

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابة.
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مى‏كرد، جنبنده‏اى را بر پشت زمين باقى نمى‏گذاشت.
____________________________

اضافه شده به متن در تاریخ 12 بهمن 88
متأسفانه رفتار آقای رامین در سمت معاونت مطبوعاتی وزیر ارشاد باعث شده تا نظر بنده نسبت به ایشون تغییر کنه.

edit post

0 Reply to "خاطره ای در مورد دکتر محمد علی رامین"